محمود شهریاری: بنیامین فراموش شده بود، خواستند دوباره دیده شود
تاریخ انتشار: ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۷۰۷۹۰۴
به گزارش پارس نیوز، چند روز به آغاز ماه رمضان نمانده بود که خبر از پخش برنامهای با عنوان «ماه ماه» با اجرای بنیامین بهادری، خواننده پاپ منتشر شد. این برنامه که به عنوان جایگزین برنامه «ماه عسل» معرفی شد، بار دیگر بحث حضور سلبریتیها را در حوزه اجرا مطرح کرد. البته در اولین شب و دو ساعت مانده به اجرای بنیامین، به دستور مرتضی میرباقری، معاون سیما، برنامه «ماه ماه» از کنداکتور شبکه سه خارج شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حضور فوتبالیستها و بازیگران بهجای مجریان دو سه سالی است که باب شده و البته اکثر این حضورها با حاشیههایی همراه بوده است. پیش از این هم حضور محمدرضا گلزار در شبکه سه و مسائل مالی آن برنامه خبرساز شده بود.
در ماه رمضان امسال، جواد رضویان بازیگر طنز سینما و تلویزیون، بهجای کاظم احمدزاده اجرای برنامه «جشن رمضان» را برعهده گرفته است. در حالی که هنوز حذف عادل فردوسی پور، برای مخاطب جوان تلویزیون حل نشده و از طرفی مجریان باسواد و مسلطی مانند علی درستکار مجبور شدهاند در شبکههای رادیویی برنامه اجرا کنند، تلویزیون آنتن و بودجه خود را در اختیار سلبریتیها قرار داده است به این امید که چند نفر بیشتر پای جعبه جادو بنشینند.
بهشدت مخالفممحمود شهریاری مجری باسابقه و ممنوعالتصویر صداوسیما با اعلام اینکه نمیدانم چرا بودجه و پول سازمان را با این انتخابها هدر میدهند؟ به انتقاد از این مسأله پرداخت.
این مجری باتجربه برنامههای تلویزیونی که مدتی است در تلویزیون ممنوع الفعالیت است، درباره حضور سلبریتیها بهعنوان مجری و اجرای برنامههای پرمخاطب تلویزیونی توسط آنها، گفت: «من بهشدت مخالف هستم که بازیگران و خوانندگان در تلویزیون برنامه اجرا کنند. البته تقصیر هنرمندان نیست، بلکه مدیران ما مقصر هستند. مثل اینکه مدیران ما کارشان را بلد نیستند که این اتفاقها میافتد. چرا با وجود مجریهای حرفهای، یک آدم تازهوارد را که در این زمینه هیچ تجربهای ندارد، برای اجرای برنامهها انتخاب میکنند؟»
او ادامه داد: «بسیاری از همین مدیران هنگام دریافت بودجه به مجلس اعتراض میکنند که بودجه ما کم است و آن را بیشتر کنید. پس چرا با این کارها بودجه و پول سازمان را هدر میدهند. این همه از منابع مالی مردم استفاده میکنند و برنامههای سطح پایین به مردم ارائه میدهند. همه مخاطبانی که در عرض سالها یکییکی به شبکهها پیوستهاند را پراکنده کردند. در حال حاضر تلویزیون واقعاً به یک رسانه بدون مخاطبی تبدیل شده است. واقعاً نمیدانم چرا این انتخابها را میکنند و هدفشان چیست؟ مثل این است که هدفی وجود ندارد یا هدف خودشان را گم کردهاند.»
برای مدیران متأسفمشهریاری در پاسخ به این پرسش که آیا تلویزیون با انتخاب این سلبریتیها به جذب مخاطبان مقطعی راضی شده است، بیان کرد: «بله، این مخاطبان مقطعی هستند. ممکن است هواداران بنیامین بهادری روز اول، دوم و سوم بنشینند و برنامه را ببینند. ولی بعد از مدتی خوانندهای که به دلیل صدایش او را دوست داشتند با اجرای نهچندان خوب از چشم مردم و طرفدارانش میافتد؛ به عبارت دیگر طرفداران خود را در حرفه اصلیاش هم از دست میدهد. این اتفاق واقعاً نادرست است. مجریان برای داشتن اجراهای خوب، دورههای مختلفی مانند سخنوری و تنفس میبینند و زبان بدن یاد میگیرند. کسی که نمیتواند چهار جمله در کنسرتش بگوید، چگونه ممکن است یکدفعه برنامهای را اجرا کند؟ من برای مدیرانمان تأسف میخورم که این دیدگاه را دارند. برای خودم تأسف میخورم که ۳۱ سال در سازمانی عمر و انرژی گذاشتم که چنین تصوری بر آن حاکم شده است.»
این مجری باسابقه تلویزیونی درباره دلایل پذیرفتن اجرا توسط سلبریتیها با وجود هجمههای بسیاری که از سمت رسانهها به آنها میشود، گفت: «سریالسازی در صداوسیما و در مقایسه با سالهای گذشته خیلی کم شده است. تولید فیلمهای سینمایی محدود شده و یک عدهای بیکار شدند. این افراد برای اینکه دوباره دیده شوند و فراموش نشوند این اقدامات را انجام میدهند که به ضررشان هم تمام میشود. محمدرضا گلزار دوست من است، واقعاً او را دوست دارم، اما با حمایتی که از آقای فروغی در جشنواره جامجم کرد و در مقابل عادل فردوسیپور ایستاد، باعث شد این اتفاق به ضررش تمام شود و مورد ناسزای مردم قرار گیرد و حتی از طرفدارانش هم کم شد. اینها را باید آسیبشناسی کرد.»
شهریاری با تاکید بر اینکه بنیامین بهادری نیاز به مشاور در امور هنری دارد، بیان کرد: «این هنرمندان باید مشاورانی داشته باشند که سره و ناسره را برایشان مشخص کنند و آنها را در جریان بگذارند که این اجراها به ضررشان تمام میشود. متأسفانه به دلیل مسائل مالی، دیده شدن یا چون به فراموشی سپرده شدهاند، به این اقدامات دست میزنند که زدن تیر خلاص به خودشان است. بنیامین خیلی وقت است که کنسرتی برگزار نکرده است. برای اینکه نمیتواند سالن را پُر کند. وقتی میبینند به فراموشی سپرده میشوند، میخواهند از این طریق دوباره دیده شوند، ولی مطمئن باشند که به ضررشان تمام میشود.»
منبع: پارس نیوز
کلیدواژه: ماه رمضان معاون محمدرضا گلزار تلویزیون بودجه پول منابع مالی رسانه تنفس انرژی بنیامین محمود شهریاری مجری گری بنیامین برنامه ماه ماه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.parsnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارس نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۷۰۷۹۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تبلیغات گل درشت در تلویزیون، سینما و شبکه نمایش خانگی به مرز فاجعه رسیده است/ تلویزیون شفافسازی کند
حسین قره: آقایان در تلویزیون که خیال خودشان را راحت کردهاند، انگار وقت و زمان و گوش و چشم سایر حواس و قوای فاهمه و... که مخاطبان دارند، مِلک حضرتشان است و تصمیم و کنترلش با خودشان نیست، اخیراً هم که دیگر تبلیغ نمیسازند، در واقع خود آگهیها به سریال وسط فوتبال و سریال و... تبدیل شده است، شاید مخاطب یادش برود که داشت چه میدید و البته دیده شده بعضی از مواقع خود پخش هم یادش رفته و رفتهاند برنامه بعدی.
تلویزیون شفافسازی کنداگر مخاطب تلویزیون باشید گاهی آن قدر تبلیغات طولانی است که نسبت به زمان پخش و قیمت ثانیه و دقیقه تبلیغات در تلویزیون این شائبه برایتان پیش میآید که صداوسیما در شکل کلی سهامدار آن کالا و خدمات است؛ چون واقعاً خارج توجیه است، مثلاً فرض بفرمایید یک نوعی از چرخگوشت (تعمداً اسم و اصل برند و کالا را نمیگویم) هست که شما هر وقت تلویزیون را روشن کنید اول تبلیغکنندگان آن را میبینید. اگر یک برند برنامه بلندمدتی داشته باشد که هر خانواده ایرانی (حدود ۲۵ میلیون خانوار) یکی از این وسیله را داشته باشند، حتی اگر ۸۰ درصد سود حاصل از هر دستگاه را صرفه تبلیغات تلویزیونی کند باز هم باتوجهبه ساعات پخش در میانبرنامهها یا بین نیمههای فوتبال و... توجیه اقتصادی ندارد، آخر تبلیغات حاصل عدد و رقم است، یک برند این میزان از سود را هزینه میکند تا این میزان از بازار هدف محصولاتش را بخرند، آخر تکمحصولی که بازار جهانی هم ندارد، این همه تبلیغ را با چه توجیه اقتصادی انجام میدهد. مگر اینکه مثلاً در آغاز سال با بخش آگهی تلویزیون یک قرارداد کلی بسته شده باشد که مثلاً N هزار ساعت بخش در سال به قیمت N میلیارد تومان و گرفتن دو نوع تخفیف، یکی از بابت این که کالا موردبحث تولید ایرانی است و حمایت از بازار داخلی است و دیگر اینکه چون قرارداد موردی نیست و کلی و سالانه است.
همینجا چند سرفصل وجود دارد که میشود درباره آن صحبت کرد. یک اینکه تقریباً قریب بهاتفاق تبلیغات این چنینی را چند بازیگر و احتمالاً یک شرکت تبلیغاتی میسازند، پرسش اول این است، آیا محدودیتی و رانتی خاص برای سازندگان تبلیغات وجود دارد یا نه تصادفاً این اتفاقات رقم خورده است.
دوم اینکه اگر محدودیتی نیست آیا چنین شرایطی برای همه تولیدکنندگان ایرانی وجود دارد. اگر چنین است آیا تلویزیون فراخوانی عموماً داده است که شرایط برای همه کالاها و همه بازارها و خدمات وجود دارد و میتوانند از این بستر استفاده کنند. اگر این فراخوان داده شده و اگر شرایط برای همه یکسان است، در بازار تولید داخلی هیچ برند دیگری تمایل به این همه ساعت پخش ندارد؟ که این خود چند سرفصل دیگر را باز میکند که آیا برندها و تولیدکنندگان به این نتیجه رسیدهاند که همین میزان هم هزینه کردن در تلویزیون گران است و بازگشت سرمایه ندارد چرا که سرمایه گرانبهای اجتماعی تلویزیون ریزش داشته است.
فقط یک نکته دیگر میماند که در شرایط اجتماعی امروز و مسئله زنان به کار با مداقه نیاز دارد، آقایان ابتدا و میان و انتهای بعضی از برنامههای گفتوگومحور درباره زنان، تبلیغاتی را نشان میدهند که دغدغه زنان خانهدار این سرزمین خلاصه میشود در پوره سیبزمینی، این هم سطح سلیقه و دغدغه و بلندنظری، واقعاً خود حماسه است. (تأکید میکنم که آن تبلیغات میتواند در برنامههای آشپزی و یا سرگرمی محور پخش شود؛ ولی بعد از هر برنامههای منظور است.)
دوباره و بلکه شاید دوباره باید تأکید کنم که صداوسیما به دلیل اختصاص بودجه ملی - که امسال ۲۴ هزار میلیارد تومان به آن اضافه شده است - باید نسبت به تمام کنشها و واکنشها، برنامهسازیها، تولیدات و... پاسخگو به ملت باشد. اگر تلویزیون خصوصی بود یا همچون شبکه نمایش خانگی منبع مالش از بخش خصوصی تأمین میشد، این همه تأکید لازم نداشت و آقایان جبلی و جلیلی که بر مسند و صندلی یگانه رسانه ملی نشسته تکیه زدهاند باید برای تکتک اقدامات پاسخگو باشند.
هنرمندان و فاجعه تبلیغات در شبکه نمایش خانگی و سینماهمانطور که همه میدانیم، بسیاری از هنرمندان و نویسندگان و... حوزه سینما چشم و دل از تلویزیون بریدهاند و به سینما و شبکه نمایش خانگی پناه بردهاند و ناگفته نماند که هنرمندان ترازی هم چشم و دل از همه چیز شستهاند و در سکوت نشستهاند. شاید توجیه بسیاری این است که «به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل». بههرتقدیر کار ما قضاوت نیست و هر که هر چه خود میخواهد همان میکند؛ اما نکته کجاست، در شبکه نمایش خانگی و سینما که بخش خصوصی دستی در تولید آن دارد برای تأمین هزینه یا نیاز به سرمایهگذاری دارد که نیتش سود کم و حضور در خلق هنر است و یا نه سرمایهگذاری که مثل هر تجارت و بازار و صنعتی به دنبال سود مکفی و بهاندازه سرمایه است. بماند که هر کدام باشد مهم نیست مهم ارائه هنرمندانه تبلیغات در آثار است. این مسئله و پدیده هم مختص ما نیست، همه جهان گرفتار این نوع تولید تبلیغات هستند. این چرخه که باید کالای تولیدشده به دست مصرفکننده برسد و آن را مصرف کند که چرخه تولید دوباره بچرخد، هر چه هست فعلاً سرنوشت این عصر است؛ اما نوع ارائه آن بسیار مهم است.
تبلیغات گل درست حتی گرفتاری بزرگترین هنرمندان تاریخ معاصر بوده و هست. بهخاطر دارم در یک نشست کارگردان فقید و بزرگ تئاتر جهان، پیتر بروک در زمان بخش یکی از جسورانهترین آثارش (مهابهاراتا) در تلویزیون همین مشکل را داشته که هر ۱۵ دقیقه آن فیلم تئاتر قطع و برنامه به بخش آگهی میرفته است. این قطع حس و حال و هوا برای یک فیلم تئاتر و مخاطب و تولیدکنندگان آن عذابآور بوده و پیتر بروک صحبت میکند و از سرمایهگذاران و گروههای تبلیغاتی میخواهد که اطلاعاتشان را در آخر و حتی تیتراژ بیاورند؛ ولی حس تماشاچی را در میانه اثر قطع نکنند. (نقل به مضمون عرض کردم؛ چون سالها پیش این ویدئو را دیدیم.)
قاعده سریال ها و پخشهای جهانی و تلویزیونها خصوصی این است که هر ۲۰ دقیقه فرصتی یک تا دودقیقهای به آگهی داده شود؛ اما اینکه در سریالی که هنرمندان برجسته در آن هستند به درودیوار آن تبلیغات چسبیده باشد و حتی در یک سریال مثلاً ساختمان مرکزی شرکت تبلیغکننده دیده شود... (باز هم تأکید میکنم که از ارائه مصداقی واقعی پرهیز دارم) دیگر فاجعه گل درشتی است و از خارج از عرف تمام درسهای تبلیغات است و قطعاً به ضدتبلیغ تبدیل میشود.
تبلیغات در عصر جدید با هنر گرافیک که هنری بصری است گره میخورد، مختصر و موجز و متناسب و با احترام به شعور مخاطب. اینکه در همه جای یک سریال نمای نزدیک بازیگر و سرش باشد و پشت سرش فلان شامپو که واقعاً ضدتبلیغ است. یکی از شروط استمرار یک هنر احترام به مخاطب است و هنرمندان آفرینشگر نباید اجازه دهند که تبلیغات غیرهوشمندانه و گل درشت به اعتبار آنان ضربه بزند.
توجه به تولید ملی و بهرهمندی تولیدکنندگان که سالانه میلیونها نفر از خدماتشان استفاده میکنند کار بسیار خوبی است، تبلیغات چنین پدیدهای است، اما استفاده در حد فوق ابزار و بیاحترامی به مخاطب را باید خود هنرمندان فکری برایش بکنند. هنرمندانی که کار تبلیغات میکنند باید سرمایهگذاران را توجیه کنند که چه چیزی برای آنان مناسب است. تندادن تمام به خواسته سرمایهگذار که احتمالاً خواستهای داشته و اصرار دارد که در چنین شرایط اقتصادی پر ماجرایی سرمایهگذاریاش حداکثر سود را داشته باشد باید با قواعد هنر هم بخواند، برای اعتبار برندی که ساخته است حداقل بپذیرد که ارائه هنرمندانه کالا و خدمات برندش برای شرکت و تجارتش سودی بلندمدت خواهد داشت.
تبلیغات محیطی که در اختیار سینما و شبکه نمایش خانگی است هم یکی از سرفصلهایی است که میتوان درباره آن نوشت که در این کوتاه نوشته نمیگنجد.
۵۷۵۷
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902705